آرزو می کردم... دشت سرشار ز سرسبزی رویاها را
من گمان می کردم دوستی همچون سروی سرسبز چهار فصلش همه آراستگی ست!
من چه می دانستم هیبت باد زمستانی ست!
من چه می دانستم سبزه می پژمرد از بی آبی، سبزه یخ می زد از سردی دی
من چه می دانستم دل هر کس، دل نیست!!!
قلب ها صیقلی از آهن و سنگ
قلب ها بی خبر از عاطفه اند!
نظرات شما عزیزان:
|