بگذار تا بگويم تقدير لا اباليست

عكس و متون ادبي

شب را دوستـــ ــ ـ دارم ...!
چرا که در تاریکـــ ـی ..
چهره ها مشخــــــ ـص نیست !!
و هر لحظــــــــ ـه ..
این امیـــــ ـد ..
در درونــــــ ــم ریشه می زند ...
که آمده ای ..
ولی من ندیده ام

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

کم کم یاد خواهی گرفت تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند و هدیه‌ها، معنی عهد و پیمان نمی‌دهند. کم کم یاد میگیری که حتی نور خورشید هم می‌سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری باید باغِ خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد. یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی که محکم باشی پای هر خداحافظی یاد می‌گیری که خیلی می‌ارزی...

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

جهنمی بدتر از آن نيست که
مدام به ياد بياوری
بوسه ای را که اتفاق نيفتاده است....

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شـايد زندگي آن جشني نباشد که آرزويش را داشـتي !!

امـا حـال کـه بـه آن دعوت شدي تا ميتواني زيبا بـرقص !!
چارلی چاپلین

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دوستش می‌دارم
چرا که می‌شناسمش،
                              به دوستی و یگانگی

شهر
      همه بیگانگی و عداوت است
 
هنگامی که دستان مهربانش را به دست می‌گیرم
تنهایی غم‌انگیزش را درمی‌یابم...

شاملو

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

هربار

که تصمیم به پرهیز گرفته ام

دستی

مرا به لبهایِ شیرینِ تو

   زنجیر کرده است؛    

                                                    من می ترسم

 

از سرطانی که در بوسیدن توست...

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

گریه را اگر می شد کُشت ، می کشتم

       که تو آنقدر نخندی به چشمان خیس من !

               و من

                    نکوبم سرم را به دیوار سادگی مُدام

                              که چرا عاشقت شدم ؟  چرا ؟!

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خواستند از عشق آغوش و بوسه را حذف کنند
عشق
از آغوش و بوسه حذف شد...

دکتر افشین یدالهی

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ما کاشفان کوچه های بن بستیم.
حرف های خسته ای داریم.
این بار پیامبری بفرست که تنها گوش کند.


گروس عبدالملکیان

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

برای تو

برای تو مي نويسم
که بداني
هوايت را دارم... ...
هوای دل پر ملالت را
وقتی خيس از اولين بارش تنهاييت بر می گردی
آسمان خسته ات را به من بسپارهمه ی ابرهای دلت را با خودم می برم!

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

 

وقتی یکنفر رو دوست دارید ، خیلی چیزها تغییر میکنه ، خیلی چیزها سخت میشه و زندگی تمام تلاشش رو میکنه که ثابت کنه ، شما دروغ گفتید .

 

وقتی یکنفر رو دوست دارید ، غروب پنجشنبه دوست دارید کنارش باشید .دوست دارید دستاشو بگیرید و نزارید ازتون جدا بشه .دوست دارید تمام شب اون بخوابه و شما نگاهش کنید . صدای نفسهاش توی خواب براتون قشنگترین سمفونی دنیاس . شبی که کنارتونه دوس ندارید هیچ وقت به صبح پیوند بخوره
 

وقتی یکنفر رو دوست دارید ، حتی اگر سالها هم بگذره با کوچکترین نشونه ازش قلبتون مثله روزه اول به طپش می افته . نمیتونید منکر حستون بشید

 

 

وقتی یکنفر رو دوست دارید ، مهم نیست که کناره شما باشه . شما دوستش دارید حتی اگر کنارتون نباشه ، حتی اگر سالی یکبار هم صداشو نشنوید . حتی اگر شما رو دوست نداشته باشه .شما دوستش دارید ، حتی اگر ندونه .

 

 

وقتی یکنفر رو دوست داری ، تمام خوبیهای دنیا رو فقط برای اون میخوای

 

 

وقتی یکنفر رو دوست داری ، حاضری تموم دنیـــــــــــاتو بدی تا تبسم از روی لبهاش محو نشه

 

 

 

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دوستت دارم

 

حرفهای زیادی بلد نیستم
من تنها چشمان تو را دیدم
و گوشه ای از لبخندت...
که حرفهایم را دزدید
از عشق چیزی نمی دانم
اما دوستت دارم

کودکانه تر از آنچه فکر کنی...

 

 

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تو نیستی
اما من برایت چای می ریزم
دیروز هم
...
نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم
دوست داری بخند
دوست داری گریه کن
و یا دوست داری
مثل آینه مبهوت باش
مبهوت من و دنیای کوچکم
دیگر چه فرق می کند
باشی یا نباشی
من با تو زندگی می کنم

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ارزو دارم شبی عاشق شوی
ارزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخورد های سرد را
می رسد روزی که بی من لحظه ها را سر کنی
می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی
می رسد روزی که شبها در کنار عکس من
نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دلم تنگ است... تنگ که باشد فشار میدهد دیگر! تمامِ وجودم را میفشارد، بغضی هم دارد که خودش را هرجوری که هست جور میکند، همیشه! روزهایی را یکی یکی میشمرم که دستانم را حلقه نکردم دورش! دستی هم دورم حلقه نشده است...

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

هیچ کسی درکــــــــ نمی کنـد کـه
" من زنـدگــــی ام را گــم کـرده ام لابـه لای تـه ریش مـردانـه اَت
کـه عجیب دلـــــــــم را می لــرزانــد "

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

هر آهنگی که گوش میدهم
به هر زبانی که باشد
بغضم را میشکند ...
نمی دانم
بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است ...!!

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آنقدر به آدم های روی زمین بی اعتماد شده ام
که میترسم
وقتی از خوشحالی به هوا بپرم.... زمین را از زیر پایم بکشند !!

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دیگر کمتر اشـــک می ریزم ..
دارم بُزرگ می شوم یا سنـــــگ ..!
                                                     نمی دانم!!!

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

هیچ کس نفهمید...

شاید شیطان ، عاشق حوا شده بود...

که به آدم سجده نکرد...

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

گاهیـ سرمیچرخانمـ

وبه گذشته نگاه میکنمـ

چقدر خستگیـ پشت سرمـ جا مانده

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

برای تو که یک روزی تنهاییــــــم رو

پر می کنی....

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تا کجای قصه ها باید ز دلتنگی نوشت ، تا به کی بازیچه بودن در دو دست سرنوشت ، تا به کی با ضربه های درد باید رام شد ، یا فقط با گریه های بیقرار آرام شد , بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار ، خسته ام از زندگی با غصه های بیشمار

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نیا باران زمین جای قشنگی نیست

من از اهل زمینم خوب میدانم...که گل در عقد زنبور است

ولی ازیک طرف

 پروانه را هم دوست میدارد.

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دلت را خانه ما کن، مصفا کردنش با من

به ما درد دل انشا کن ،مداوا کردنش با من

اگر گم کرده ای، ای دل کلید استجابت را

بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من

بیفشان قطره ای اشکی که من هستم خریدارش

بیاور قطره ای اخلاص ،دریا کردنش با من

اگر درها به رویت بسته شد دل بر مکن بازآی

در این خانه دق الباب کن، وا کردنش با من

به من گو حاجت خود را اجابت می کنم آن را

طلب کن آنچه می خواهی، مهیا کردنش با من

چو خوردی روزی امروز ما را شکر نعمت کن

غم فردا مخور، تامین فردا کردنش با من

به قرآن آیه رحمت فراوان است ای انسان

بخوان این آیه ها، تفسیرو معنا کردنش با من

بیا قبل از وقوع مرگ روشن کن حسابت را

بیاور نیک و بد را ،جمع و منها کردنش با من

اگر عمری گنه کردی مشو نومید از رحمت

تو توبه نامه را بنویس ،امضا کردنش با من

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

فکرمیکنم نقص عضودارم!گویامادرزادیه!!!توبچگی

،تعقل وتفکروتفعل!!! و درنهایت نتیحه و تصمیم گیری برای هرآنچه به من مربوط میشد،حق محض ومطلق بزرگترا بودواگراحیانا"اعتراضی داشثم،حکم قطعی و همیشگی ،تکرارمیشد! توهنوزبچه ای...عقلت نمیرسه...بزرگ شدی،میفهمی!!!

منم باور کردم و بزرگ شدم و فکرکردم و تصمیم گرفتم ! اما هرباربه نتیجه گیریش که رسیدم،دیدم           ای وای...بازاشتب...

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

        حسرت داشتن بعضی عکسا همیشه تو دلت می مونه

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

روزگارا:

 

تو اگر سخت به من میگیری،

با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،

گرچه دلگیرتر از دیروزم،

گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،

لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست

زندگی باید کرد...!

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دل من حوصله کن داد زدن ممنوع است.

داد از اين همه بيداد زدن ممنوع است .

بين اين قوم که هر کار ثواب است کباب،

اين دل سوخته را باد زدن ممنوع است،

تيشه بر ريشه فرهاد زدن شيرين است،

حرفي از پيشه فرهاد زدن ممنوع است،

شادي از منظر اين قوم گناهيست بزرگ،

بزن آهنگ ولي شاد زدن ممنوع است!

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

در مـــــن

 

کـــوچـه هـایـی اســت کـه بـا تـــــو نــگـشـتـه ام

 

ســـفـر هـایـی اســت کـه بـا تـــــو نـــرفـتـه ام

 

روزهــایـی اســت کـه بـا تـــــو ســـر نــکـرده ام

 

شــب هـایـی اســت کـه بـا تـــــو آرام نــیـافـتـه ام

 

عـــاشـقـانـه هـایـی اســت کـه بـا تـــــو نــگـفـتـه ام . . .

 

مــی بـیـنـی چـــقـدر بـا تـــــو کـار دارم ؟

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نه آسمان می خواهم

نه بال !

همین خیال تو كافیست

برای پروازم ...

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آیینه شکسته

دیروز به یاد تو و آن عشق دل انگیز

بر پیکر خود پیرهن سبز نمودم

در آینه بر صورت خود خیره شدم باز

بند از سر گیسویم آهسته گشودم

عطر آوردم بر سر و بر سینه

فشاندم

چشمانم را ناز کنان سرمه کشاندم

افشان کردم زلفم را بر سر شانه

در کنج لبم خالی آهسته نشاندم

گفتم به خود آنگاه صد افسوس که او نیست

تا مات شود زین همه افسونگری و ناز

چون پیرهن سبز ببیند به تن من

با خنده بگوید که چه زیبا شده ای باز

او نیست که در مردمک

چشم سیاهم

تا خیره شود عکس رخ خویش ببیند

این گیسوی افشان به چه کار آیدم امشب

کو پنجه او تا که در آن خانه گزیند

او نیست که بوید چو در آغوش من افتد

دیوانه صفت عطر دلآویز تنم را

 ای آینه مردم من از حسرت و افسوس

او نیز که بر سینه فشارد بدنم را

 من خیره به

آینه و او گوش به من داشت

گفتم که چه سان حل کنی این مشکل ما را

بشکست و فغان کرد که از شرح غم خویش

ای زن چه بگویم که شکستی دل ما را

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

کودکی

پا به پای کودکی هایم بیا                  کفش هایت را به پا کن تا به تا

قاه قاه خنده ات را ساز کن                    باز هم با خنده ات اعجاز کن

پا بکوب و لج کن و راضی نشو          با کسی جز عشق همبازی نشو

بچه های کوچه را هم کن خبر               عاقلی را یک شب از یادت ببر

خاله بازی کن به رسم کودکی                    با همان چادر نماز پولکی

طعم چای و قوری گلدارمان                لحظه های ناب بی تکرارمان

مادری از جنس باران داشتیم             در کنارش خواب آسان داشتیم

یا پدر اسطوره  دنیای ما                          قهرمان باور زیبای ما

قصه های هر شب مادربزرگ                 ماجرای بزبز قندی و گرگ 

غصه هرگز فرصت جولان نداشت         خنده های کودکی پایان نداشت

هر کسی  رنگ خودش بی شیله بود      ثروت هر بچه قدری تیله بود

ای شریک نان و گردو و پنیر  !             همکلاسی ! باز دستم را بگیر

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست       آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟

حال ما را از کسی پرسیده ای ؟        مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟

حسرت پرواز داری در قفس؟         می کشی مشکل در این دنیا نفس؟

سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟    رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟

رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟          آسمان باورت مهتابی است ؟

هرکجایی شعر باران را بخوان           ساده باش و باز هم کودک بمان

باز باران با ترانه ، گریه کن !              کودکی تو ، کودکانه گریه کن!

ای رفیق روز های گرم و سرد            سادگی هایم به سویم باز گرد!

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

love is something silent , but it can be louder than anything when it talks

Love is afraid of losing you

 

 

I love my EYES when u look into them,I love my NAME when u say it

I love my HEART when u love it, I love my LIFE when u are in it

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض

 

صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض

یک طرف خاطره ها!

یک طرف پنجره ها!

در همه آوازها! حرف آخر زیباست!

آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟

حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

کاش می دانستی که هرتبـی ،تب عشق نیست

 گاهی وقتا بعضی تب ها

از عفونت هوسه!!!

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دعوتت میکنم امشـــب به نبودنم،به یــــــادم

تو به من دنیا رو دادی

من به تو خاطـــــره دادم

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم:

که پریشانی این سلسله را آخــــر نیست...!

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آرزو می کردم... دشت سرشار ز سرسبزی رویاها را

من گمان می کردم دوستی همچون سروی سرسبز چهار فصلش همه آراستگی ست!

من چه می دانستم هیبت باد زمستانی ست!

من چه می دانستم سبزه می پژمرد از بی آبی، سبزه یخ می زد از سردی دی

من چه می دانستم دل هر کس، دل نیست!!!

قلب ها صیقلی از آهن و سنگ

قلب ها بی خبر از عاطفه اند!

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نفست باران است

دل من تشنه ی باریدن ابر

دل بی چتـــــــر مرا مهمان کن

نویسنده: هدي آذر نوش ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

این آینده کدام بود که بهترین روزهای عمر را حرام دیدارش کردم!!!


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , honor.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM